جدول جو
جدول جو

معنی نعمت خواره - جستجوی لغت در جدول جو

نعمت خواره
(رْ)
روزی خوار. روزی خورنده. که از انعام دیگری ارتزاق کند. که رزق و روزی می خورد. نعمت خوار. نعمت خور:
نعمت دنیا و نعمت خواره بین
اینت نعمت اینت نعمت خوارگان.
ناصرخسرو.
چنین دادم جواب حاسد خویش
که نعمت خواره را کفران میندیش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ وَ)
نعمت خواره. نعمت خور. روزی خورنده. رجوع به نعمت خواره شود:
حق نعمت شناختن در کار
نعمت افزون دهد به نعمت خوار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نمک خوار. نمک پرورده. که نمک کسی را خورد و از نعمت او متنعم شود:
چه شورش فکندند در انجمن
نمک خوارگان نمکدان شکن.
قدسی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
روزی خوار. (ناظم الاطباء). نعمت خواره
لغت نامه دهخدا
کسی که نان و نمک دیگری را خورده، دو یا چند تن که با هم نان و نمک خورده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعمت خور
تصویر نعمت خور
روزی خوار، نعمت خواره
فرهنگ لغت هوشیار